استغفار و نقش شگرف آن؛ چگونه استغفار كنيم؟

پدیدآورسنیه بهشتی

نشریهروزنامه کیهان

تاریخ انتشار1388/01/27

منبع مقاله

share 4995 بازدید
استغفار و نقش شگرف آن

چگونه استغفار كنيم؟

سنيّه بهشتي

بسياري ازمردم هنگامي كه با مشكلي مواجه مي شوند از خود مي پرسند: چرا اين گرفتاري و مشكل برايم پيش آمده است؟ بي گمان بسياري از پاسخ ها نيز بر اين مبتني است كه گناهي را مرتكب شده ايد و اين پيامدهاي طبيعي گناهان است. بنابراين لازم است كه از گناه خويش توبه و استغفار كنيد و با اعمال نيك و صالح، زشتي گناه را بپوشانيد و محبت و رحمت الهي را به سوي خود جلب نماييد.
در اين صورت است كه شخص از شما مي پرسد: چگونه مي بايست استغفار كنم و چه آدابي را بايد مراعات كنم تا از پيشگاه الهي طلب رحمت و مغفرت نموده و مهر و محبت او را به سوي خويش جلب نمايم؟
نويسنده در نوشتار حاضر كه در واقع ادامه بخش پيشين است كه روز سه شنبه 91.6.78 به چاپ رسيد مي كوشد تا با بهره گيري از آيات قرآن و روايات آداب و شرايط استغفاررا بيان كند تا سرعت تأثير استغفار و آثار آن بيش تر از پيش نمايان شود. باهم اين نوشته را ازنظر مي گذرانيم.

ضرورت رعايت آداب استغفار به عنوان شرط كافي

برخي از مردم براساس شعر مولوي بلخي شاعر پرآوازه و عارف ايراني، در پاسخ اين كه چه آدابي را مي بايست در استجابت دعا و رهايي از گناه و باز شدن درهاي توبه، به جا آورد؟ مي گويند در انجام دعا و نيايش هيچ ترتيب و آدابي مجوي و به همان عمل باطني و اخلاص بسنده كن؛ زيرا آن چه مهم و اساسي است نيت خالص و اخلاص در عمل است و هرگونه آداب و آييني حتي مي تواند سد راه استجابت و تأثيرگذاري باشد.
بي گمان آن چه كليد اساسي است همان اخلاص عمل است. اما اين بدان معنا نيست كه آداب و آيين هاي خاص تأثيرگذار نمي باشند؛ زيرا هر عملي مي تواند به شكل كامل و يا اكمل انجام پذيرد و يا اين كه برخي از امور شرط لازم براي چيزي باشد ولي شرط كافي نيست. به اين معنا كه وجود اخلاص براي عملي شرط لازم و ضروري استجابت دعا و نيايش و استغفار و يا قبول و پذيرش هر عملي است ولي اين گونه نيست كه شرط كافي نيز باشد. بنابراين مي توان گفت كه امور ديگري نيز به عنوان شرط مي بايست وجود داشته تا عمل به شكل كامل و يا اكمل خودنمايي كند.
بي گمان آن چه در درستي و صحت عمل لازم و ضروري است ايمان و اخلاص است و اين مسأله، امري قلبي و باطني مي باشد ولي اين دليل نمي شود كه امور ديگري نيز در تحقق و يا تأثيرگذاري آن دخيل نباشد.

دل پاك همراه با حدود شرعي

بارها از كساني شنيده ايد كه مي گويند آن چه مهم است دل پاك و خالص است. زنان و مرداني را ديده ايد كه با آن كه نامحرم هستند به هم دست مي دهند و هنگامي كه از ايشان پرسيده مي شود كه اين عمل گناه است مي گويند: ما كه قصد گناه نداريم آن چه مهم است دل پاك است كه ما آن را داريم و بي قصد و نيت گناه و يا تهييج شهوت اين كار را انجام مي دهيم.
در برابر اين گفتار و رفتار اين دسته از اشخاص مي بايست گفت كه قصد و نيت پاك و خالص در ديدار با نامحرم شرط لازم است ولي اين شرط كافي نيست و مي بايست حدود شرعي چون عدم تماس بدني ميان نامحرم انجام پذيرد تا گناهي تحقق نيابد.
درگذشته برخي از صوفيان و درويشان بر اين باور بودند كه آن چه مهم است دست يابي به يقين از راه عبوديت است و چون ايشان به مقامات عالي يقين يعني فراتر از علم اليقين و عين اليقين به مرتبه حق اليقين رسيده اند، ديگر نيازي نيست كه مسايل شريعت را مراعات نمايند و نماز و روزه بگيرند؛ زيرا اين امور براي كساني است كه در راه هستند و كسي كه به مقصد و مقصود رسيده است اين امور مانع مي باشد و هيچ تأثيري در زندگي كمالي شخص ندارد.
اين درحالي است كه يقين كامل براي همگان مؤثر نمي شود و اين يقين چنان كه از آيات قرآني به دست مي آيد در زمان مرگ است كه ديده ها به حقايق ملكوتي گشوده مي شود. اين در حالي است كه حتي اگر شخصي به مرگ اختياري به اين مقام برسد و داراي قيامت صغرا و حتي قيامت كبراي اختياري شود و در زندگي دنيوي خويش قيامت كبرا را تجربه كند و ببيند، باز بي نياز از شريعت نيست؛ زيرا انسان تا زماني كه در جهان مادي است در معرض خطر است و اين خطر نسبت به اهل بصيرت و كساني كه مردگان بيدار هستند بسي بيش تر است و احتمال گمراهي آنان بيش تر مي رود چنان كه داستان بلعم باعورا در قرآن حكايت از همين جماعتي دارد كه به مقام شهود و حق اليقين رسيده بودند ولي در نهايت گرفتار دنيا شدند و نتوانستند از خطر وسوسه هاي ابليسي بگريزند.
از اين مهم تر، كساني از اولياي به حق الهي همانند امير مؤمنان علي(ع) با اينكه در مقام شهودي نشسته است كه: لو كشف الغطاء لما ازددت يقينا؛ اگر پرده ها كنار رود چيزي بر يقين من افزوده نمي شود، با اين همه كه در اوج نشسته است ولي نه تنها دست از شريعت باز نمي دارد بلكه به آن بيش تر تمسك مي كند و عبادت هايش را افزايش مي دهد كه هيچ كسي جز همان معصومان(ع) به آن نمي رسند.
بنابراين نمي توان از آداب به عنوان شرط كافي گذشت هر چند كه نياز به شرط لازم و ضروري به نام اخلاص وجود دارد؛ زيرا اخلاص است كه به عنوان عمود و ستون خيمه استغفار آن را برپا مي دارد و اصولا نتايج و پيامدهايي كه براي استغفار بيان مي شود در صورت تحقق آن است و اما آداب تنها به عنوان علل تسريع بخش و مانند آن عمل مي كند.
با اين همه كسي منكر اين نيست كه نمي بايست براي برپايي خيمه استغفار تنها به ستون خيمه بسنده كرد و به سراغ طناب هاي نگه دارنده در چهار سوي چادر نرفت و آن را به زمين ميخكوب نكرد؛ زيرا هر يك از اين طناب هاي كناري، افزون بر زيباسازي و آراستن چادر به شكل مطلوب، موجب مي شود كه چادر در برابر باد، مقاومت بيش تري داشته باشد.
آداب استغفار نيز اين گونه است كه هم موجبات آراستن آن را فراهم مي آورد و هم موجبات تسريع و استواري آن را سبب مي شود. بر اين اساس است كه آيات قرآني با آن كه اصل را بر اخلاص مي گذارد ولي از آداب آن نيز چشم نمي پوشد و اين گونه نيست كه آداب استغفار امري تفنني و از سر آراستن محض و صرف باشد.
به هر حال براي هر عبادت، ذكر و عملي كه بنده مومن انجام مي دهد، آداب و شرايطي است و در صورتي آن عمل براي او مفيد خواهد بود كه با شرايط و آرامش به جا آورده شود و استغفار به درگاه الهي نيز از اين قاعده مستثنا نيست و آداب و شرايطي دارد.

پشيماني از گناه، شرط اصلي استغفار

از مهم ترين شرط استغفار كه در آيات بدان اشاره شده اين است كه بنده واقعا از گناه و خطاهاي خود پشيمان باشد و به سوي خدا بازگردد. در حقيقت معناي جمله «استغفرالله ربي و اتوب اليه» اين است كه خدايا من از تو طلب آمرزش مي كنم و به سوي تو بازمي گردم. بازگشت به سوي خدا زماني به طور واقعي محقق خواهد شد كه بنده از صميم قلب از گناهان و راه خطايي كه در پيش گرفته پشيمان باشد و كوتاهي هايي را كه تاكنون مرتكب آن شده جبران كند و به معناي واقعي به سوي خدا بازگردد.
بر همين اساس در آيات فراواني كه سخن از استغفار و توبه به ميان آمده بي درنگ، كلمه «اصلح» به كار رفته است و معناي اصلاح همان جبران خرابي ها و خطاهاي گذشته است.
در روايتي نيز نقل شده كه شخصي بدون توجه به معنا و شرايط استغفار، ذكر «استغفرالله ربي و اتوب اليه» را در حضور علي(ع) بر زبان جاري مي كرد. حضرت بشدت بر او خشم گرفت و فرمود: آيا مي داني حقيقت و معني و شرايط استغفار چيست؟ استغفار شش شرط دارد: اول: پشيماني از گناه، دوم: تصميم بر عدم بازگشت به گناه، سوم: حقوق مردم را كه از آنان ضايع كرده اي جبران كني، چهارم: هر تكليف واجبي را كه از تو فوت شده قضا نمايي، پنجم: گوشت هايي را كه از حرام بر اندامت روييده است با اندوه ذوب نمايي، ششم: به همان اندازه كه جسم تو شيريني معصيت را چشيده ، سختي طاعت به او بچشاني. (نهج البلاغه، كلمه 714).
در روايتي نيز امام رضا (ع) فرمود: كسي كه از گناهي استغفار مي كند، در حالي كه آن را مرتكب مي شود، مانند كسي است كه خدا را به مسخره گرفته است.
بنابراين با توجه به اين آيات و روايات، استغفار حقيقي استغفاري است كه انسان واقعا از گناهي كه مرتكب شده پشيمان باشد و به آن باز نگردد و حقوق مردم و حقوق الهي را كه ضايع كرده، جبران كند و بدهي مردم را بپردازد، اگر حق كسي را ضايع كرده از آنان طلب رضايت نمايد و اگر خمس يا زكاتي بدهكار است، پرداخت كند، نماز و روزه قضايش را به جا آورد يا تصميم بگيرد كه همه اين امور را انجام دهد و در اين صورت استغفار او استغفار واقعي خواهد بود.
قرآن در آيات چندي شرايط و آداب استغفار را برمي شمارد كه مهم ترين آن ها پس از اقرار به ايمان و تسليم واقعي در برابر خداوند (آل عمران آيه 391 و مومنون آيه 901) توجه به ربوبيت خداوندي است و اين كه باور كند خداوند همان پروردگاري است كه همه هستي را مديريت و تدبير مي كند تا هر موجودي با توجه به ظرفيت ها و استعدادهاي خويش به مقام شايسته و بايسته خويش دست يابد و اين كه خداوند هيچ چيزي را ناديده نمي گيرد و از كوچك و بزرگ و خرد و كلان آگاه است و هيچ امري بيرون از دايره اذن و مشيت او اتفاق نمي افتد.
بنابراين همان خداوند است كه براي رهايي بشر از تبعات و آثار گناه به ياري او مي شتابد و با پذيرش استغفار وي مي كوشد تا او را در مسير كمالي قرار دهد و آثار گناه را از وي و پيرامونش بزدايد. (آل عمران آيه 741 و 391 و اعراف آيات 32 و 151 و آيات ديگر).

باور به ولايت خداوندي

شرط ديگر آن كه به ولايت مطلق خداوند باور داشته باشد و به اين مساله متوجه گردد كه خداوند از بنده خويش چيزي فراتر از توان و قدرتش نخواسته است و اگر خطا و اشتباهي كرده اگر توبه طلب آمرزش كند خداوند به رحمانيت و غفوريت خويش او را مي آمرزد و از سر تقصيرات وي مي گذرد. (بقره آيه 682 و اعراف آيه 551) زيرا ولايت خداوند تنها ولايت قدرت و اقتدار نيست بلكه ولايت دوستي و محبت و مهر نيز است و تنها چيزي كه از بنده خويش مي خواهد دست يابي به مقام عبوديت و تقرب ذات و بهره مندي از كمالات است. (همان).
براي اين كه انسان همواره ملتفت خداوند باشد و ولايت الهي و ربوبيت او را در پيش چشم خويش داشته باشد بهتر آن است كه ذكر خداوندي را بسيار كند تا غفلت بر دلش خانه نكند. از اين رو از آداب استغفار ذكرالله بيان شده است و خداوند در آيه 531 سوره آل عمران از مومنان مي خواهد كه پس از هر گناه و خطايي نسبت به ديگري و يا ستم به خود با ذكرالله خود را در جايگاه استغفار قرار دهند.
در آن هنگام كه شخص استغفار كننده مي كوشد تا به خدا نزديك شود، دو كار مثبت را مي تواند انجام دهد 1- ذكر صفات كمالي خداوند است تا با بهره گيري از آن صفات خود را به وي نزديك كند. در برخي از روايات بيان شده است كه انسان مومن مي بايست از خدا به سوي خدا بگريزد. اين كه در آيه آمده است «ففروا الي الله» و مشخص نساخته از چه كسي به سوي خدا بايد گريخت، برخي گفته اند كه مراد آن است كه از غير خدا به خدا بايد گريخت و اين غير خدا شامل همه چيز است ولي مي توان گفت كه گاه مي بايست از خدا به سوي خدا گريخت و اين همان دعاي معروف است كه مي فرمايد: اني اعوذ بك منك؛ من از خودت به خودت پناه مي برم. به اين معنا كه از اسماي جلالي چون خشم و غضب و انتقام به اسماي جمالي چون رحمت و غفوريت پناه مي برم.
بنابراين شخص مي بايست با تمسك و توسل به اسما و صفات جمالي بكوشد تا از صفات جلالي خداوند در امان باشد. آيه 151 تا 551 سوره اعراف و نيز 901 سوره مومنون و هم چنين 811 همين سوره به خوبي بيان مي كند كه بيان صفات كمالي خداوند در هنگام درخواست آمرزش بسيار نقش سازنده و تاثيرگذاري را ايفا مي كند. بنابراين با بيان اين كه خداوندا تو ارحم الراحمين و خيرالراحمين هستي (مومنون آيه 901 و 811) و يا اين كه تو خيرالغافرين و بهترين آمرزش كنندگان مي باشي، مي توان به او نزديك شد و از اسماي جلالي چون انتقام و مانند آن در امان ماند.
2-از آن جايي كه انسان خطاكار و گناهكار براي خود در پيشگاه ايزد منان جايگاه و مقامي نمي يابد بهتر آن است كه براي بهره مندي كامل و سريع از رحمت و غفوريت خداوند، ديگران را كه در پيشگاه وي داراي ارج و مقام و منزلت هستند واسطه و وسيله ساخت. از اين رو آياتي نيز به اين مسئله به عنوان يكي از آداب استغفار توجه مي دهد و از آنان مي خواهد كه در هنگام استغفار از انسان هايي كه در پيشگاه خداوند از محبوبيت و قرب منزلت بهره مند هستند استفاده كنند. از جمله اين آيات مي توان به آيه 46 سوره نساء اشاره كرد كه تمسك و توسل جستن به پيامبران را براي آمرزش خواهي بيان مي كند.
البته آيه 79 و 89 سوره يوسف نيز كه درباره طلب استغفار فرزندان يعقوب(ع) مي باشد مي تواند در اين مسئله مفيد باشد؛ زيرا اين درخواست برادران كه در آيات گزارش شده و خداوند در برابر آن تنها به نقل بسنده كرده خود بيانگر اين مطلب است كه دعاي اشخاصي كه در پيشگاه خداوند از جايگاه بلندي برخوردار هستند مي تواند بسيار مفيد و سازنده باشد و در استجابت دعا و پذيرش استغفار تأثيرگذار گردد.
از نظر قرآن در ميان اولياي الهي و پيامبران (ص) نمي توان نقش ويژه پيامبر ختمي مرتبت(ص) را ناديده و دست كم گرفت. از نظر قرآن، پيامبر اكرم(ص) از كساني كه استغفار و واسطه شدن او چنان با ارزش است كه هيچ كسي را نمي توان در سطح وي برشمرد. از اين رو برخي از مردم را كه گمان مي كردند توسل به ايشان همانند عدم توسل به آن حضرت در استجابت و پذيرش استغفار است، مورد سرزنش قرار مي دهد و بيان مي كند كه نمي توان استغفار آن حضرت(ص) را همانند استغفار ديگران برشمرد. و لذا از مردم مي خواهد تا آن حضرت را براي پذيرش استغفار، واسطه و وسيله قرار دهند.(فتح آيه 11)

زمان و مكان استغفار

از آداب استغفار آن است كه شخص افزون به اعتراف به خطا و گناه (اعراف آيه 32 و انبياء آيات 78 و 88 و قصص آيه 61) در زمان هاي خاصي چون شب جمعه (يوسف آيه 89) و هم چنين هنگام سحرگاهان (آل عمران آيه 71 و يوسف آيه 89) بدان بپردازد؛ زيرا نقش و اقتدار زمان ها و يا مكان هاي خاص قابل انكار نيست.
به سخن ديگر، گرچه استغفار محدود به زمان و مكان خاصي نيست، اما خداوند براي برخي زمان ها و مكان ها اقتدار و قداست خاصي قائل شده است و استغفار در اين زمان ها و مكان ها را زودتر اجابت مي كند.
از جمله اوقاتي كه استغفار در آن بسيار سفارش شده، استغفار در سحرگاهان است. قرآن كريم در آيه 61 ذاريات به متقين وعده بهشت جاويدان را مي دهد و سپس علت چنين پاداشي به آنان را شب زنده داري و استغفار در سحرگاهان برمي شمارد: آنان اندكي از شب را مي خوابيدند و در سحرگاهان استغفار مي نمودند.
در آيه اي ديگر نيز قرآن به يكي از مكان هاي استغفار يعني سرزمين مني اشاره مي كند و مي گويد: سپس از همان جا كه مردم (به سوي مني) كوچ مي كنند، كوچ كنيد و از خدا آمرزش بطلبيد كه خدا آمرزنده مهربان است. مني، مشعر و عرفات از جمله سرزمين هاي بسيار مقدسي هستند كه دعا و استغفار در آن تأثير فوق العاده اي دارد. از اين رو در روايتي اميرالمؤمنين(ع) نقل مي كند: از پيامبر اكرم(ص) سؤال شد: گناه چه كسي در اين سرزمين بزرگتر است؟ آن حضرت(ص) فرمود: گناه كسي كه از اين سرزمين (مقدس) خارج شود و گمان كند خدا او را نيامرزيده است.
البته زمان و مكان هاي مقدس اختصاص به اين موارد مذكور ندارد، بلكه زمان و مكان هاي ديگري از جمله ماه مبارك رمضان، شب هاي قدر، بارگاه مطهر هر يك از اهل بيت(ع) و عتبات عاليات و هم چنين برخي از اولياي ديگر نيز وجود دارد كه مومنان مي توانند به ريسمان رحمت خدا در اين زمان ها و مكان ها چنگ بزنند و آمرزش گناهان خود را طلب كنند.

آثار و نقش استغفار در زندگي

براي چنين استغفار كاملي مي توان آثار و دستاوردهاي مختلفي برشمرد كه در سه دسته تقسيم مي شوند:
1- آمرزش و عفو گناهان يا دفع آثار گناه: مهم ترين دستاورد استغفار اين است كه خداوند از خطا و تقصير بنده مي گذرد و او را در مقام غفران خويش قرار مي دهد.
قرآن كريم در اين باره مي گويد: كسي كه كار بدي انجام دهد يا به خود ستم كند، سپس از خداوند استغفار نمايد خداوند آمرزنده و مهربان است (نساء آيه 011) البته آياتي ديگر چون آيه 46 سوره نساء و آيه 61 سوره قصص و 391 تا 591 سوره آل عمران و نيز آيه 85 سوره بقره و آيه 32 سوره اعراف و 78 و 88 سوره انبياء نيز بر اين نقش سازنده استغفار در زندگي دنيوي و اخروي بشر اشاره مي كند.
بنابراين بندگان گناهكار خداوند بايد براي آمرزش گناهان خويش به درگاه او روي آورند و بدانند كه خداوند، گناهان آنان را هر چند زياد و عظيم باشد خواهد بخشيد؛ زيرا خود در آيات فراوان ديگر اين وعده را به مومنان داده است كه از جمله مي توان به خطاب خداوند در سوره «زمر» به پيامبر(ص) اشاره كرد كه مي گويد: بگو اي بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده ايد از رحمت خدا مأيوس نشويد كه خداوند همه گناهان را مي آمرزد. در روايتي نيز پيامبر اكرم(ص) فرمود: براي هر دردي دارويي است و داروي گناهان، استغفار است. از امام صادق(ع) نيز روايت شده كه آن حضرت فرمود: هر كس در شبانه روز هفتاد مرتبه استغفار نمايد، خداوند هفتصد گناه از گناهانش را محو مي كند.
تأكيد بر استغفار ازهر خطا و گناهي آن چنان در روايات زياد است كه در برخي از روايات از انسان خواسته شده كه هرگاه از جمعي جدا شديد، آغاز به استغفار كنيد كه شايد گناه و خطايي را مرتكب شده باشيد كه آثار و تبعات آن بماند و خود از آن آگاه نباشيد؛ زيرا به طور طبيعي در هر مجلس و نشستي انسان سخناني مي گويد كه گاه لغو و بيهوده است هر چند كه تهمت و غيبتي نداشته باشد. هم چنين در روايات است كه پيامبر بسيار استغفار مي كرد و يكي از اعمال شبانه روز ايشان استغفار بود.
درباره نقش استغفار همين بس كه آدمي براي دست يابي به مقامات كمالي، لازم و ضروري است كه همواره خود را در پوشش غفران الهي قرار دهد و اين با بهره مندي از استغفار شدني است.
2- رفع عذاب و بلا: گناه و معصيت به طور يقين عذاب الهي را در دنيا و آخرت به دنبال دارد و بسياري از بلاهاي آسماني از جمله زلزله و سيل، جنگ هاي ويرانگر و مرگ هاي ناگهاني، معلول گناهان و طغيان بشر است و يكي از عواملي كه نقش به سزايي در رفع اين بلاها و نيز عذاب اخروي دارد، استغفار است. قرآن كريم مي گويد: ]اي پيامبر[ تا تو در ميان مردم هستي خداوند آنها را مجازات نخواهد كرد و نيز تا آنها استغفار مي كنند خداوند عذابشان نمي كند. (انفال آيه 33)
از اميرالمومنين علي(ع) در اين باره نقل شده كه فرمود: روي زمين دو ابزار امنيت از عذاب الهي بود كه يكي از آنها وجود پيامبر اكرم بود كه با رحلت آن حضرت برداشته شد ولي ديگري استغفار است كه براي همگان وجود دارد.
خداوند در آيه 85 و 98 سوره بقره و هم چنين آيات 161 و 261 سوره اعراف و آيات 25 تا 85 سوره هود، ترك استغفار از سوي امت هاي پيشين را از عوامل گرفتاري آنان به عذاب هاي سنگين و سخت برشمارد و بيان مي كند كه چگونه آنان با ترك استغفار، خود را به نابودي و نيستي سوق دادند.
3-نزول نعمت و جلب بركات: استغفار افزون بر اين كه آمرزش گناهان و رفع بلاهاي آسماني را درپي دارد، نزول نعمت هاي بي پايان الهي را نيز به همراه خواهد داشت. از اين رو حضرت نوح به قوم گناهكار خويش مي گويد: از پروردگار خود طلب آمرزش كنيد كه او بسيار آمرزنده است تا باران هاي پربركت آسمان را پي درپي بر شما بفرستد و شما را با دادن اموال و فرزندان فراوان، كمك كند و باغ هاي سرسبز و نهرهاي جاري دراختيارتان قرار دهد. (نوح آيات 01 تا 21).
گناه چنان كه آيات بسياري در قرآن بيان مي كند، از مهم ترين علل و عوامل بسته شدن درهاي رحمت است و موجب مي شود تا زمين از رويش مفيد بازماند و آسمان در روزي خويش را بر آفريده ها ببندد و در اين ميان نه تنها انسان آسيب مي بيند بلكه ديگر آفريده هاي موجود در زمين نيز گرفتار خشم الهي مي شوند و آسيب مي بينند. خداوند ريزش باران و بسياري از نعمت ها را، در زمان استغفار دانسته و با اشاره به نقش كليدي و اساسي استغفار مردم را به انجام آن دعوت مي كند. اين مطلب به عناوين مختلف در آياتي چون آيه 01 تا 31 سوره نوح و نيز آيه 3 سوره هود و هم چنين روايات و ادعيه بيان شده است.
در آيات و روايات عامل مهم كاهش بركات و نزول بلاهاي مختلف را گناه برشمرده است كه ترك زكات و انفاق هاي مالي يكي از آن ها مي باشد. در دعاهاي ماثور بيان شده است كه گناه، عامل جلب خشكسالي و فقر و نكبت و عذاب هاي گوناگون است كه از آن جمله مي توان به دعاهاي علي(ع) به ويژه دعاي كميل كه حضرت آن را از خضر براي كميل بن زياد نخعي نقل مي كند اشاره كرد. آن حضرت مي فرمايد: خدايا گناهاني را بيامرز كه بلاها را نازل مي كند و خدايا بيامرز گناهاني كه موجب دگرگوني نعمتها مي گردد.
فقيه و عارف بزرگ، فيض كاشاني(ره) درباره اهميت و ارزش استغفار چنين مي سرايد:
ز هر چه غير يار، استغفرالله
ز بود مستعار، استغفرالله
دمي كان بگذرد بي ياد رويش
از آن دم بي شمار استغفرالله
سرآمد عمر و يك ساعت ز غفلت
نگشتم هوشيار، استغفرالله
نكردم يك سجودي در همه عمر
كه آيد آن به كار استغفرالله
ز كردار بدم صدبار توبه
ز گفتارم هزار استغفرالله
شدم دور از ديار يار اي فيض
من مهجور زار استغفرالله

استغفار در روايات

امام زمان حضرت مهدي- عجل الله تعالي فرجه الشريف- فرموده اند: لو لا استغفار بعضكم لبعض لهلك من عليها؛ اگر طلب مغفرت و آموزش برخي از شما براي يكديگر نبود، تمام اهل زمين هلاك مي گشتند. (دلائل الامامه، ص 792).
اين مطلب ا زامام زمان(عج) در حديثي طولاني كه خطاب به فرزند مهريار است، بيان شده است. آن حضرت(عج) شيعيان را به استغفار و دعا در حق يكديگر ترغيب مي كند؛ زيرا از آثار و بركات آن رفع عذاب از روي زمين و اهل آن است، چنان كه از آيات قرآن استفاده مي شود كه دو چيز عامل ايمني زمين از عذاب الهي در اين دنياست:
1-وجود پيامبر(ص) آنجا كه خداوند متعال مي فرمايد: تا تو در ميان مردم هستي، هرگز خداوند آنان را عذاب نخواهد كرد.
2-استغفار: خداوند متعال مي فرمايد: خداوند آنان را درحالي كه استغفار مي كنند، هرگز عذاب نخواهد كرد.(انفال.33)
بنابراين از اين حديث دو نكته استفاده مي شود: 1. گناه باعث هلاكت و عذاب مردم در همين دنيا مي شود. 2. استغفار سبب مغفرت است، خصوصاً اگر در حق همديگر استغفار كنند. درباره اهميت استغفار و آثار مثبت آن براي آدمي رواياتي نقل شده كه برخي از آن ها عبارتند از:
1-علي(ع) فرمود: «الاستغفار يمحوالاوزار: «استغفار، گناهان را پاك مي كند» (ميزان الحكمه، ج9، ص84.43
2-و نيز فرمود: «عجبت لمن يفنط و معه الاستغفار: در عجبم از كسي كه نوميد است، در حالي كه او استغفار را دارد». (نهج البلاغه، حكمت 78)
3-پيامبر اكرم(ص) فرمود: «ادفعوا ابواب البلايا بالاستغفار: درهاي بلا را با استغفار ببنديد». (مستدرك الوسائل، ج5، ص813)
4-و نيز از آن حضرت اين گونه روايت شده است:
انه ليغان علي قلبي و اني لاستغفرالله في كل يوم سبعين مره : گاهي قلبم را غبار مي گيرد و من به همين سبب روزي هفتاد بار استغفار مي كنم. (ميزان الحكمه، ج9، ص6435)
امام خميني(ره) در تبيين اين روايت در تفسير سوره حمد چنين مي فرمايد: «پيغمبر اكرم(ص) در عين حالي كه يك موجود الهي بود، به ايشان نسبت مي دهند كه فرمود: ليغان علي قلبي و اني لاستغفرالله في كل يوم سبعين مره . همين معاشرت كردن با افراد ناباب، همين موجب يك كدورتي مي شود. اين، باز مي دارد او را به همان مقدار، از آن مرتبه اي كه مي خواهد باشد. به همين سبب هر روز هفتاد بار استغفار مي نمود. (امام خميني(ره)، تفسير سوره حمد، ص 65)

مقالات مشابه

شرایط و آداب استغفار از نگاه قرآن

نام نشریهکیهان

نام نویسندهرضا شریف

اِستغفار

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهمحمدحسن ناصحی